دریغ و درد که اگر خلاف شرع بکنی آنقدر بد نگاهت نمی کنند که خلاف عرف... غیبت کن، رشوه بگیر، دزدی کن، هیچ کس برایش عجیب نیست... اما وای از روزی که بخواهی از سر اضطرار عرفی را بشکنی، بیچاره می کنند سرزنش ها... دریغ و درد
یک نفر گفته مرا هییییس! تو مجبوری که..../
گم شوی در دل ِ این قافیه ها، جوری که .../
"ضاقت الأرض" شود حکم ِ خدا در سالی/
و تو هم تکیه کنی، تکیه به آن نوری که .../
زل زده بر غزل بی کسی ِ چشمانت/
که تو اندازه ی عیسای خدا دوری که .../
چادر مشکی ِ خود را بتکانی در باد/
که تو محکوم،
تو مجبور...،
بگو زوری که .../
بوسه هم مثل هوا خیره به دنیا شده است/
در و دیوار گواهند، تو مأموری که .../
دو سه روزیست که من مرده ام و می دردم/
درد و هی درد،
کمی درد
به کافوری که .../
تنِِ عریان مرا از دهنت فاصله داد/
یک نفر گفته مرا هییییس! تو مجبوری که...
2 دیدگاه
نظر ارسالی توسط ... در ۱۹ تیر ۱۳۸۸ ساعت ۱۲:۰۵
دریغ و درد که اگر خلاف شرع بکنی آنقدر بد نگاهت نمی کنند که خلاف عرف... غیبت کن، رشوه بگیر، دزدی کن، هیچ کس برایش عجیب نیست... اما وای از روزی که بخواهی از سر اضطرار عرفی را بشکنی، بیچاره می کنند سرزنش ها... دریغ و درد
نظر ارسالی توسط خرزو در ۱۱ مرداد ۱۳۸۸ ساعت ۱۳:۲۱
دوست دارم هر روز گناه کنم به امید بهبود جامعه و هیچ گاه گناه نکنم از ترس دلخوری خالق
ارسال یک نظر