یا سنگین می نویسی یا من نمی فهمم!! به هر حال هر دوتاش یه معنا داره، حال ندارم از مخم کار بکشم شرمنده ( البته اگه چیزی درکار باشه) ....؛ آموزش مشکافی نمی دید؟ :D
یک نفر گفته مرا هییییس! تو مجبوری که..../
گم شوی در دل ِ این قافیه ها، جوری که .../
"ضاقت الأرض" شود حکم ِ خدا در سالی/
و تو هم تکیه کنی، تکیه به آن نوری که .../
زل زده بر غزل بی کسی ِ چشمانت/
که تو اندازه ی عیسای خدا دوری که .../
چادر مشکی ِ خود را بتکانی در باد/
که تو محکوم،
تو مجبور...،
بگو زوری که .../
بوسه هم مثل هوا خیره به دنیا شده است/
در و دیوار گواهند، تو مأموری که .../
دو سه روزیست که من مرده ام و می دردم/
درد و هی درد،
کمی درد
به کافوری که .../
تنِِ عریان مرا از دهنت فاصله داد/
یک نفر گفته مرا هییییس! تو مجبوری که...
7 دیدگاه
نظر ارسالی توسط زنده به زور در ۸ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۱۰:۱۰
آن ها می توانستند مثل من حسشان را برای خودشان نگه دارند و بی خودی زنگ نزنند، نه؟
نظر ارسالی توسط زنده به زور در ۸ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۱۰:۱۲
تا قبل از دومین نیمرو سرد شدش را دوست دارم !
نظر ارسالی توسط ملاتبار در ۸ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۱۲:۴۰
موافقم
ممنون بابت ریزبینی
نظر ارسالی توسط ناشناس در ۱۱ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۱۶:۰۰
یا سنگین می نویسی یا من نمی فهمم!! به هر حال هر دوتاش یه معنا داره، حال ندارم از مخم کار بکشم شرمنده ( البته اگه چیزی درکار باشه) ....؛
آموزش مشکافی نمی دید؟
:D
نظر ارسالی توسط سهیل نصرتی در ۱۱ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۱۸:۰۵
درود
زیبا بود
ب روزم
نظر ارسالی توسط ناشناس در ۱۲ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۱۵:۱۶
یادم می آید آخرین باری که آمدم اینجا یاد جلال افتادم ...ولی ظاهرا هنوز بلد نیستم کامنت بذارم
علی علی...
نظر ارسالی توسط ملاتبار در ۱۲ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۱۸:۵۰
ممنون از بلد نبودن کامنت... از هویت خواننده های بی نام، همه ی لغات کامنت رو باید بو کشید تا متوجه شد.
علی یارتون
ارسال یک نظر